اصلاً بد بنویس

editing--written

اول بنویس بعد بهش شاخ و برگ بده

اول باید بد بنویسی، تا بعداً بتونی بهتر بنویسی (ویلیام فاکنر)

اولین چیزی که برای نویسنده شدن نیاز داریم نوشتنه؛ اصلاً مهم نیست که در چه سطح و سطوحی می‌نویسیم و مهم نیست مخاطب داریم یا نه که بهتون قول می‌دم حتی انشاءهای دوران کودکی مخاطب خودش رو داره؛ مهم اینه که بدون ترس از عالی نبودن شروع به نوشتن کنیم و اتفاقا راز این شروع در راحت نوشتنه؛ باید خیلی خیلی راحت نوشت.

از نظر رضا بابایی نویسنده کسی است که راحت بنویسه و اگر این راحت نوشتن با بیشتر نوشتن همراه بشه به زیبا نویسی منجر میشه.

پس اگر چیزی تو ذهنت هست که حتماً هست فقط بنویسش کاری به کلمات سخت و ویراستاری و فن و تکنیک و دستور زبان نداشته باش اول شروع به نوشتن کن بعد کم کم نوشته هات رو شکل بده؛ البته زیاد نوشتن باعث میشه خود نوشته‌ها شکل بگیرن پس مثل یک کوزه‌گر جرآت داشته باش و به گِل بی قواره شکل بده بیا و یه مشت کلمه رو بریز روی کاغذ و آنقدر عضلات دستت رو تکون بده تا جملات خودشون شکل بگیرن و تبدیل به یک کوزه‌ی بی نظیر بشن؛ پس برای نوشتن تعجیل کن همین الان قلم و کاغذ رو بردار و فقط بنویس.

خب شاید بپرسی اصلاً چرا باید بنویسم؟

نوشتن انسان رو در خود شناسی عمیق می‌کنه جولیا کامرون در کتاب حق نوشتن میگه نوشتن مثل قطب‌نمای درونی است، ما به آن نگاه می‌کنیم و راه‌مان را پیدا می‌کنیم و در جایی میگه نوشتن مثل اشتهایی می‌مونه که با چیزهای دیگه سیر نمی‌شه.

اکثر انسان‌های موفق دارای فرهنگ مکتوب بودند و روزانه از فعالیت‌ها و دستاوردهای کوچیکشون چیزهایی می‌نوشتن که تقویم‌نویسی هم یکی از آنهاست.

جولیا کامرون در کتاب دیگری به نام راه هنرمند به نوشتن صفحات صبحگاهی تاکید می‌کنه که یکی از بهترین ابزارها برای خالی کردن ذهن در ابتدای روز و شروع روز با اهداف، برنامه و ذهنی آرامتر خواهد بود.

نوشتن باعث می‌شه ما روی همه چیز دقیقتر فکر کنیم و به مراتب سنجیده‌تر رفتار کنیم. همچنین باعث می‌شه بهتر خودمون رو آنالیز کنیم و با نگاه دوباره به اعمال خود تبدیل به فردی عمل‌گرا شویم.

نوشتن از تفکر میاد و آدمی که می‌نویسه خودش رو وادار به فکر کردن می‌کنه و همین باعث می‌شه از خودش شخصیت پخته‌تری بسازه.

بعد از این شاید بپرسید از کجا شروع کنم و یا چه چیزی بنویسم؟

اول باید به این نکته اشاره کنم که « نوشتن با خودش ایده نوشتن میاره » اگر نمی‌دونید از چی بنویسید از همین بنویسید که: «نمی‌دونید از چی بنویسید؟» اگر به نظرتون تمام موضوعات خوب نیستن و فکر می‌کنید باید در مورد یک چیز خوب بنویسید. بدونید که نوشتن همین سوالات شما را به جواب می‌رساند. کم کم نوشتن از مشکل، باعث حل اون مشکل می‌شه. پس با سوال شروع کنید و خودتون را روی کاغذ به رگبار سوال ببندید مطمئن باشید بعد از چند صفحه سوال، کم کم جواب‌ها پیدا خواهند شد.

ولی اگر فکر می‌کنید باید صبر کنید تا موضوع خاصی برای نوشتن پیدا کنید؛ سخت در اشتباهید. موضوعات با نوشتن معلوم می‌شوند تا زمانی که ننویسیم چطور می‌خواهیم بفهمیم که به چه چیزی برای نوشتن علاقه داریم. پس از هر چیز و هر کسی که می‌توانید فقط بنویسید. کم کم موضوع مورد علاقه خودتان را بین نوشته‌هایتان پیدا می‌کنید. پس از همین امروز شروع کنید اگر فکر می‌کنید یک لیست از موضوعات مختلف نوشتن می‌تواند کمک‌تان کند بهتر است نگاهی به لیست زیر بیندازید.

این لیست صرفا برای شروع کار نوشتن و کنار گذاشتن ترس‌هایتان است. بعد از چند وقت نوشتن دیگر انبوه ایده‌ها و موضوعات هستند که به ذهنتان خطور می‌کند.

لیست نویسندگی:

۱ یک کلمه از اولین خط یک کتاب انتخاب کن و ده تا جمله باهاش بساز و هر کدوم از جملات بهتر بود را ادامه بده.

۲ یک صفحه از یک کتاب را به صورت تصادفی انتخاب کن. از آن صفحه بیست تا کلمه یا عبارت بردار و با تمام آن‌ها یک پاراگراف بنویس.

۳ بخش مورد علاقه خودت از یک کتاب با نثر خوب را بردار و از روش رونویسی کن. این باعث میشه جزئیات متن در ذهن تو بمونه و بعداً در نوشته‌هات آن‌ها را به کار ببری.

۴ تمام کتاب‌های داستانی که داری را بردار و از شروع آن‌ها رونویسی کن.

۵ برداشت خودت از اتفاقات دیروز را با چرایی بنویس. بگذار ذهنت تمام مسائل روز تو را آنالیز کنه و نگاه نقادانه به آنها داشته باشه.

۶ برداشت خودت از آخرین کتابی که خواندی را با جزئیات بنویس.

۷ یک مقاله در گوگل سرچ کن و بعد از خواندن، آن را تحلیل کن.

۸ فهرستی از خصوصیات اخلاقی بد خود بنویس.

۹ فهرستی از اولین اتفاقات زندگی‌ات بنویس. مثال: اولین معلم، اولین کفش پاشنه بلند، اولین روسری، اولین کتاب غیر درسی، اولین دوست، اولین برف بازی و ببین کدوم یکی از آن‌ها تو را وادار به نوشتن از خاطره‌ای می‌کنه.

۱۰ از زبان یک شی یا یک حیوان یا از زبان یکی از اعضای بدنت، خودت را توصیف کن.

مثال: چقدر سنگین است حداقل روزی ده ساعت باید وزنش را تحمل کنم از زبان کف پا در مورد بدن انسان.

۱۱ یک فضا را تصور کن و دو نفر که با هم اختلاف نظر دارند را در آن فضا قرار بده و دیالوگی بین آن‌ها بنویس که مرتب یکدیگر را نقض می‌کنند.

به این لیست به سلیقه خودت اضافه کن و روی دیوار بچسبان و هر زمان موضوعی نداشتی به سراغش برو.

این لیست به روز خواهد شد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *