چند شخصیتی یا تک شخصیتی؟

چند-شخصیتیmulti-character

گاه لذت بردنم از تنهایی را درونگرایی،

گاه شوق در جمع، بودنم را برونگرایی،

گاه به دنبال منطق، بودنم را عاقلی،

گاه توجه به احساساتم را عاشقی،

گاه خواب دیدن هایم را توهم گرایی،

و گاه بیداری ام را واقع‌گرایی می نامند. کدام برچسب را باید به خود بگیرم وقتی مدام تغییر می کند؟

خودم را به همیشگی شدن کدام حالت محدود بسازم وقتی اختیار انتخابش دست خودم است؟

به من انگ چند شخصیتی و یا به خودتان انگ تک شخصیتی نزنید وقتی کلکسیونی از آنها را درونمان داریم.

من بروز آزادانه آنها را در چهارچوب یک شخصیت اسیر نمیکنم اگر چه ممکن است گاه مسئولیت بی شخصیتی ام را گردن این آزادی بیندازم ولی باز هم می ارزد.

به اشتراک بگذارید
پست های مرتبط

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *