در چند سالی که با استاد شاهین کلانتری آشنا شدم و دوره هاشون رو گذروندم به جرات میتونم بگم یکی از بهترین درسهاشون که با من مونده و هر روز انجامش میدم چون معجزهاش رو دیدم؛ نوشتن صفحات صبحگاهی است.
این تمرین باعث میشه ابتدای صبح قبل از هر کاری شروع به خالی کردن ذهن کنیم. شاید نوشتههامون احمقانه یا با نمک و یا ترحم آمیز به نظر بیاد اما اصلا مهم نیست دربارهی چه چیزی و یا چطور مینویسیم و قرار نیست شاهکار ادبیات خلق کنیم؛ فقط میخوایم ذهن رو روی کاغذ خالی کنیم اما یک نکته وجود داره اونم گسترش متن تا سه صفحه است باید سعی کنیم حتما سه صفحه رو پر کنیم و کمتر از اون ننویسیم. البته گاهی بیشتر میشه اون اشکالی نداره ولی اجازه بدیم تو حداقل سه صفحه موتور ذهن روشن بشه و هر چی داره بریزه بیرون. کافیه فقط خودکار رو، روی کاغذ حرکت بدید و بگذارید آزادانه هر چیزی میخواد بنویسه کسی قرار نیست صفحات صبحگاهی شما رو بخونه، پس بی پروا هر چه از ذهن تراوش میشه رو به روی کاغذ بیارید.
نوشتن صفحات صبحگاهی به چه درد میخوره؟
اول اینکه یکی از عادتهای بد ما رو ترک میده. عادت چک کردن گوشی به محض بیدار شدن. باید بدونید که هر چقدر صفحات صبحگاهی ذهن رو خالی میکنه بر عکس چک کردن موبایل و پرسه زدن تو صفحات اجتماعی ذهنتون رو مشوش و شلوغ میکنه.
مورد بعدی اینه که تو صفحات صبحگاهی نوعی مدیریت زندگی شکل میگیره طوری که شما از برنامه ها، کارها، رفتارها و دغدغه هاتون حرف میزنید و هر روز نوشتن آنها باعث ایجاد راهکار در ذهن و مدیریت مسائل مخرب در زندگیتون میشه. گاهی تو صفحات صبحگاهی از تکرار بعضی مسائل متوجه عادات و رفتارهای نا متعارف خودم میشم و در جهت حذف آنها اقدام میکنم.
صفحات صبحگاهی شکرگذاری، تشویق، تنبیه و یادآوری را در دل خود دارد و مانند یک (خود)، برتر ما را بیش از پیش متوجه اعمال و رفتارمان میسازد و در نهایت موجب خودسازی خواهد شد.
از فواید صفحات صبحگاهی برای نویسندهها:
نوشتن صفحات صبحگاهی برای همه در هر حوزه کاری عالیه اما برای نویسنده ها فوق العاده است.
یکی از فوایدش عادت هر روز نوشتنه که برای یک نویسنده ضروری است.
دومی تمرین کم کردن فاصله بین دست و ذهنه طوری که بتونید به راحتی و با سرعت فکر کردن همزمان بنویسید.
سومی مهارت گسترش متنه که مجبورتون میکنه مطلب رو تا سه صفحه ادامه بدید.
و کلی مهارتهای دیگهای که هر نویسنده با زیاد نوشتن به دست میاره.
بهتره بدونید که جولیا کامرون نوشتن صفحات صبحگاهی رو در کتاب راه هنرمند توصیه میکنه که چند جمله از آن باعث میشه بیشتر به انجام این کار ترغیب بشید:
- صفحات صبحگاهی اغلب منفی و پراکنده و آکنده از دلسوزی و ترحم به خود، تکراری و با آب و تاب یا بچگانه یا غمناک یا بیمزه یا حتی احمقانه به نظر میرسند، ولی حتماً درست و خوبند!
- صفحات صبحگاهی دوستانی هستند که با زبان عشق خشن حرف میزنند. آنها ما را ترغیب میکنند تا مسئولانهتر عمل کنیم. صفحات صبحگاهی بی عملی را به ما یادآوری میکنند و آن قدر به ما نق میزنند تا دست به عمل بزنیم.
- صفحات صبحگاهی نوعی مراقبه هستند که به ما بصیرت میبخشند و کمک میکنند تا در زندگیمان دگرگونی ایجاد کنیم.
- وقتی گرفتار وضعیتی دردناک یا مشکلی میشوم که فکر میکنم نمیدانم چگونه از پس آن برآیم، به سراغ صفحات صبحگاهی می روم و هدایت میطلبم.
- صفحات صبحگاهیِ مرا میتوان «صفحات مربی» نیز نامید، زیرا آنها به من کمک میکنند تا به بخش گرمتر و خردمندتر از شخصیت پرمشغلۀ امروزیام دسترسی پیدا کنم.
- بعید است روزی باشد که یک گام کوچک رو به جلو نتوان برداشت. وظیفهی صفحات صبحگاهی توجه کردن به این گامهای کوچک و تشویق کردن آن است.
- صفحات صبحگاهی دربارۀ هر چیزیاند که به ذهنتان خطور میکند. آنها دربارۀ هر چیزیاند که به ذهنتان خطور میکند. آنها ممکن است حقیر، پرگله، شکایت،کسلکننده و خشمگین باشد. ممکن است شاد، روشنگر، پر از بیشن و بصیرت و موشکافانه باشند. هیچ راه نادرستی برای انجام آنها نیست. شما فقط دستتان را روی کاغذ حرکت میدهید و هرچه را که به ذهنتان میرسد مینویسید.
و کلام آخر اینکه:
جا داره همینجا از استاد بینظیرم جناب شاهین کلانتری بابت پیشنهاد این ایده ناب تشکر کنم. از همین فردا به نویسندگان صفحات صبحگاهی بپیوندید (به محض بیدار شدن سه صفحه) و خوشحال میشم اگر از تجربه خودتون اینجا برام بنویسید.
آخرین دیدگاهها